موضوع کارآمدی دین از مباحث اساسی در حوزه اندیشه سیاسی اسلام است. بیش از 30سال از پیروزی انقلاب اسلامی با ادعای کارآمدی دین میگذرد ولی با وجود موفقیتهای فراوان، کسی منکر مشکلات نیست. مشکلات بسیاری در عرصههای مختلف وجود دارد که بهنظر میرسد توجه به کارآمدی دین میتواند سرآغاز رفع این معضلات شود. در گفتوگو با آیتالله محسن غرویان، عضو هیأت علمی جامعهالمصطفی العالمیه و از استادان شهیر حوزه علمیه قم ابعادی از این موضوع بررسی شد که اکنون از نظر شما میگذرد.
- لازم است در ابتدای بحث بفرمایید معنای کارآمدی دین چیست؟
از اصطلاح کارآمدی در موارد گوناگونی استفاده میشود و کاربردهای مختلفی دارد. وقتی چیزی بتواند نیازی از نیازهای ضروری و بالفعل انسان در دنیای معاصر را برآورده کند به آن کارآمد میگویند؛ اگر در مورد تکنولوژیای گفته میشود کارآمد است، به این معناست که محصولات تکنولوژی و صنعتی امروز میتوانند نیازهای امروزین انسان را برآورده کنند؛ بهعنوان مثال اکنون درشکه دیگر نمیتواند کارآمدی داشته باشد و دانش درشکهسازی نمیتواند کارآمد باشد؛ برای اینکه در مقایسه با دانش خودروسازی جدید نیازهای امروزین بشر را برآورده نمیکند و هکذا مثالهای فراوان دیگر در عرصههای مختلف مانند کارآمدی در دانش پزشکی، کارآمدی در روشهای بانکداری و امثال اینها. اما وقتی از اصطلاح کارآمدی به همراه دین استفاده میکنیم، منظور این است که آیا دین سؤالهای امروزین بشر را پاسخگو هست یا نیست؟ اگر پاسخگو باشد دین را کارآمد میدانیم و اگر نباشد خیر.
وقتی گفته میشود کارآمدی دین، بهدنبال این هستیم که پاسخ سؤالات دینی خود را از دین موردنظر اخذ کنیم. سؤالات و نیازهایی که مطرح میکنیم حوزههای مختلفی دارد و سؤالات دینی مثلا در حوزه سیاست، در حوزه اقتصاد، در مورد مسائل حقوقی، در مورد مسائل تربیتی و خانوادگی و... را شامل میشود. حوزههای زندگی بشر متعدد است. در هر یک از این حوزهها سؤالات بسیار فراوانی مطرح است. بخشی از سؤالات، دینی است ولی بخشی از سؤالات، صرفا دینی نیست؛ مثلا در فیزیک با یکسری سؤالات مواجهیم که اکنون برای بشر لازم است که پاسخ داده شود اما همه سؤالات فیزیک، دینی نیست. منظور از سؤالات دینی، سؤالاتی است که با فکر و اندیشه و گاه اعتقادات نسبت به مبدأ و معاد مرتبط و بهاصطلاح سؤالات ایدئولوژیک است؛ بنابراین معنای کارآمدی دین این است که بتواند سؤالاتی را که رنگ و صبغه مذهبی و ایدئولوژیک دارند در حوزههای مختلف مثل فیزیک، شیمی، علوم انسانی، فلسفه، حقوق، جامعهشناسی، روانشناسی، سیاست، اقتصاد و... پاسخ دهد؛ بهعبارتی میتوان گفت که کارآمدی دین عبارت است از پاسخگو بودن دین در برابر نیازهای امروزین و سؤالهای عصری بشر امروز.
- کارآمدی ادیان مختلف آسمانی را چگونه میتوان با هم بررسی و مقایسه کرد؟
ادیان مختلف را از حیث کارآمدی، میتوان با هم مقایسه کرد؛ مثلا کارآمدی دین مسیحیت یا اسلام یا یهود و کتابهای آسمانی مانند تورات، انجیل و قرآن را میتوان با یکدیگر مقایسه کرد. ادیانی هستند که کارشناسان، آنها را مناسب با عصر و زمان نمیدانند و میگویند پاسخگوی نیازهای بشر نیستند، ولی بعضی از مطالب در ادیان مختلف وجود دارد که متناسب با تحولات زمان و نیازهای جدید قابل تغییر است. کارآمدی، مربوط به بخش متغیر و متحول بودن نیازهای بشر براساس آن مبانی و اصول پایدار میشود. در اسلام هم احکام به دو بخش تقسیم میشوند: احکام ثابت و احکام متغیر و کارآمد بودن اسلام به بخش متغیر احکام اسلامی مربوط میشود.
- کارآمدی دین با عقلانیت چه ارتباطی دارد؟
ابتدا لازم است در مورد مفهوم «عقلانیت» توضیحی بدهم. عقلانیت از کلمه عقل گرفته شده است. عقل نعمتی است که خداوند به همه انسانها عطا فرموده. قدرت ادراک و قوه ادراکی از درون خود انسان سرچشمه میگیرد و غیر از ادراکاتی است که انسان از بیرون، چیزهایی را میفهمد و اکتساب میکند؛ یعنی در واقع میتوان گفت عقلانیت، اکتسابی نیست بلکه عقلانیت مایه درونی و فطری در انسان دارد و عقلای بشر کسانی هستند که رفتار و گفتارشان نسبت به دیگر انسانها براساس تعقل، عقل و اندیشه است. عقل، نظریاتی دارد که مبتنی بر بدیهیات است. عقل، در کنار کتاب و سنت و اجماع، منبعی در فقه اسلامی و شیعی تلقی میشود. عقل منبعی است که در روایات بهعنوان پیغمبر درونی نامیده شده و عقلانیت، مجموعه ادراکات و معرفتهایی است که براساس محوریت عقل، مشترک بین انسانهاست. ارتباط کارآمدی دین با عقلانیت از این جهت است که در هر عصری، عقلا متناسب با شرایط زمان و مکان خودشان در مسائل مختلف نظریه میدهند و زندگیشان را اداره میکنند؛ مثلا عقلانیت امروز اقتضا میکند ما از وسایلی برای خردکردن سنگها استفاده کنیم که 100یا 200سال پیش از این وسایل استفاده نمیشد. امروزه وقتی میخواهند تونلی در دل کوهها حفر کنند، دیگر کارگر استخدام نمیکنند که با کلنگ کوه را بشکافند و تونلی چند کیلومتری ایجاد کنند بلکه عقلانیت به ما حکم میکند که از مواد انفجاری برای منفجر کردن سنگها و از دستگاههای پیشرفته برای حفر تونل استفاده شود تا تونلسازی و جادهسازی راحتتر صورت گیرد. امروزه عقلانیت بهمعنایی، اقتضای به روز بودن و متناسب با زمان و مکان حرکت کردن است. کارآمدی دین هم به همین معناست و دین باید پاسخگوی نیازهای امروز باشد. تشخیص این نیازهای روز و راه رسیدن به این نیازها و تشخیص پاسخگویی به این نیازهای روز توسط دین، عقلانیت است. بهنظرم اینجا رابطه کارآمدی دین با عقلانیت خود را نشان میدهد؛ عقلانیت یعنی استفاده از عقل متناسب با زمان در حوزه مسائل دینی.
- بــهنظر شـما کارآمدی دین با اعتدال چه رابطهای دارد؟
مفهوم اعتدال یعنی میانهروی و عدالت. قرآن کریم در آیهای اشاره میکند «اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَی وَاتَّقُواْالله؛ یعنی به عدالت رفتار کنید و اعتدال داشته باشید که عدالت و اعتدال به تقوا نزدیکتر است». برخی از مفسرین گفتهاند: بنابراین عدالت، همان تقواست. اعتدال، همان تقواست و تقوا همان معنای اعتدال را دارد.
متضاد با میانهروی، دو حد افراط و تفریط وجود دارد. برای رسیدن به هدفی میتوان افراط یا تفریط و یا حد اعتدال را رعایت کرد. مفهوم اعتدال از زمان ارسطو در فلسفه اخلاق مطرح بوده و ارسطو گفته است: در هر امری افراط و تفریط، رذیلت و حد اعتدال فضیلت است. در مورد هر مسئلهای که فکر کنیم مثلا علم، میتوانیم بهمعنایی، حد اعتدال و افراط و تفریط را درنظر بگیریم که برای انسان مضر است. اگر انسانی بخواهد بهدنبال کسب علم برود و تمام وقت خود را در زندگی صرف علم کند افراط کرده است و مسلما این فرد به دیگر مسائل زندگی خود نمیرسد. هر فرد به تفریح، زندگی، خانواده و اقتصاد نیاز دارد. اگر تفریط کند و هیچ دنبال تحصیل علم و معرفت نرود، هم جاهل میماند و به کمال و خیر مطلوب نمیرسد. در سایر امور هم، وضعیت همینطور است.
رابطه کارآمدی با اعتدال از این حیث است که خداوند انسانها را مختلف خلق کرده است؛ با سلیقهها و افکار مختلف و با ذوقهای مختلف. بعضی از افراد همانطور که از نظر ظاهری متفاوت- برخی زیبا و برخی زشت، برخی بلند قد و برخی کوتاه قد و برخی سفیدپوست، برخی سیاهپوست و برخی زردپوست- هستند، از نظر روحیه، افکار و سلایق هم همینطور متفاوت هستند و اسلام و هر دین دیگری که بخواهد انسان را هدایت کند باید متناسب با این تفاوتها احکام و دستوراتی را داشته باشد و بایدها و نبایدهایی را تعیین کند و در غیراین صورت آن دین برای صنفی خاص کارآمدی دارد و مفید است و برای صنف دیگر غیرمفید خواهد بود.
پس رابطه کارآمدی دین با اعتدال از این جهت است که هر چقدر اعتدال و میانهروی بیشتر باشد مخاطبان کارآمدی دین طیف بیشتری از انسانها را شامل میشود و هر چقدر به سمت افراط و تفریط برود این مخاطبان کمتر خواهد شد. اما اگر حد وسط را درنظر بگیرد شامل جمعیت بیشتری از انسانها خواهد شد و به همین میزان کارآمدی دین در بخش بیشتری از انسانها خود را نشان خواهد داد.
- بهنظر شما نیاز امروز جامعه ما به این نوع نگاه چیست؟
ما اسلام را دین جامع و جهانی و برای همه انسانها میدانیم؛ بنابراین تعریف و تقریر ما از اسلام هم باید بهگونهای باشد که شامل بیشترین حد ممکن از انسانها شود. قرائتهای ما از دین و نوع معرفی و تفسیر ما از دین بسیار متفاوت است. برخی اسلام را طوری خشن و خشک معرفی میکنند که بسیاری از انسانها از آن فرار کرده و از دایره دین میگریزند و خارج میشوند و علاقهای به دین و تدین پیدا نمیکنند ولی کارآمدی دین و حد اعتدال اقتضا میکند که تفسیر و قرائت از دین بهگونهای باشد که در آن نوعی انعطاف، تسامح و تساهل وجود داشته باشد که همان معنای اعتدال است که افراد تنفر پیدا نکنند و متنفر نشوند.
در روایات هم آمده ؛«شریعت پیغمبر اسلام(ص)، شریعت و دینی است که مسامحه و تسامح و تساهل در آن وجود دارد.» البته منظور از تسامح و تساهل در اینجا تساهل و تسامح بهمعنای منفی نیست، بلکه بهمعنای اعتدال و میانهروی و سبک تفسیر کردن است تا انسانها از دین گریزان نشوند.
اگر ادعای ما این است که اسلام برای همه بشریت آمده و میتواند کارآمدی داشته و مفید باشد و میخواهیم سبک زندگی براساس اسلام را با توجه به نیازهای جدید پیگیری کنیم امروز نیاز داریم نگاه معتدلی به اسلام داشته باشیم و تفسیری که از اسلام ارائه میدهیم و اسلامی که معرفی میکنیم کارآمدی دین را نشان دهد.
- چرا اصول اصیل اسلامی، همیشه به این سه مفهوم کارآمدی، عقلانیت و اعتدال تکیه داشته است؟
بهنظرم علت این امر، این است که اسلام برای اینکه فقط در ذهن و قلب انسانها باشد نازل شده است. اسلام نازل شده تا در زندگی عینی و خارجی انسانها حضور داشته باشد. بعضی از معرفیهایی که از اسلام صورت میگیرد فقط در موزهها یافت میشود و حضور خارجی و کارآمدی بالفعل در زندگی انسانها ندارد، درحالیکه اسلام دین زندگی است و ظهور کرده تا بشر را در متن واقعیات عینی و خارجی هدایت کند و از این جهت آن اصول اساسی که در اسلام وجود دارد، کارآمدی و عقلانیت و اعتدال را کاملا لحاظ کرده است. اسلام در مورد عباداتی مانند نماز و روزه و احکام معاملات و قضاوتها و دادوستدها و همه شئون مختلف انسان، حکم و نظر دارد. اگر دقت کنیم مشاهده میکنیم اینها برای این است که جنبهای از نیازها و حاجات بشر را برطرف کنند؛ بنابراین اگر اسلام بخواهد جاودانه و زنده باشد باید کارآمدی داشته باشد والا دینی که کارآمدی و عقلانیت و اعتدال در آن نباشد فانی میشود و از بین میرود.